کتاب اتهام مجموعه داستانهایی است که در کره شمالی نوشته و به بیرون راه یافتهاند. عنوان انگلیسی کتاب The Accusation است و نویسنده نام مستعار Bandi را برای خود انتخاب کرده است. بندی واژهای کرهای به معنای کرم شبتاب است و احتمالا دلیل انتخاب این اسم به راحتی به ذهن هر کسی خطور میکند. ناشر انگلیسی نیز اشاره کرده که قسمتهایی از کتاب برای حفظ هویت نویسنده، تغییر کرده است.
اتهام نخستین اثر ادبی مستقل است که در کره شمالی نوشته شده و خود را به خارج از مرزهای کره شمالی رسانده است. تقریبا هرآنچه که تا به امروز در ایران نیز از نویسندگان کره شمالی ترجمه شده است، ماجراها و داستانهایی درباره فرار از کره شمالی بود. یعنی نویسنده ابتدا از کره شمالی فرار کرده، به یک کشور آزاد رسیده و سپس دست به انتشار خاطرات و نحوه فرار خود زده است. از جمله این نوع کتابهای اتوبیوگرافی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کتاب روح گریان من – نشر ققنوس
- کتاب رهبر عزیز – نشر ققنوس
- کتاب رودخانه تباهی – نشر ققنوس
- کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ – نشر چشمه
اما این کتاب، داستان کوتاه است و نویسنده آن هنوز هم در کره شمالی زندگی میکند. از این کتاب به عنوان نخستین اثر ادبی مستقل که در کره شمالی نوشته شده است یاد میشود. بازتاب انتشار این کتاب در سرتاسر جهان چنان بوده که توجه افراد زیادی را به خود جلب کرده و مارگارت اتوود (نویسنده کتاب سرگذشت ندیمه) نیز درباره آن چنین نوشته است:
[ معرفی کتاب: رمان ۱۹۸۴ اثر جورج اورول – همراه با اینفوگرافیک رمان ]
کتاب اتهام
همانطور که اشاره شد، این کتاب یک مجموعه داستان است. از آغاز و پایان کتاب و همچنین قسمت پایانی کتاب که نحوه خارج شدن متن داستانها از کره شمالی را بیان میکند که بگذریم، خود کتاب هفت داستان دارد که عبارتند از:
- گزارش ترک وطن
- شهر اشباح
- زندگی یک توسن تیزپا
- خیلی نزدیک، خیلی دور
- پاندمونیوم
- روی صحنه
- قارچ سرخ
تا قبل از مطالعه این کتاب و داستانهای آن، هرکسی ممکن است به دلیل علاقه به کشف یک کشور ناشناخته به سراغ کتابهایی با موضوع کره شمالی برود اما وقتی این داستانها را میخوانید، پی میبرید که باید دید خود را گسترده کنید. در این داستانها میبینیم که زندگی در این کشور جاری است و آنها صرفا چیزی نیستند که کشف شوند و بعد به حالشان دل سوزاند. نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم این است که این کتاب شما را بیشتر از کتابهای زندگینامه درگیر میکند و همین ناشی از قدرت داستانهای کتاب اتهام است.
داستانهای کتاب اتهام بهشدت تکاندهنده و روشنگر هستند و تصویری جاندار از زندگی تحت سلطه رژیم کره شمالی ترسیم میکند. اگر کتابهای دیگری درباره کره شمالی خوانده باشید احتمالا با تمام سختیهای موجود در این کشور آشنا هستید اما در اینجا در قالب داستان کوتاه به شکلی نزدیکتر با این مشکلات درگیر خواهید شد. داستانهای این کتاب که در دوره رهبری کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل اتفاق میافتد، صدای کسانی هستند که در عجیبترین و تاریکترین کشور ممکن زندگی میکنند.
شخصیتهای این داستانهای تکاندهنده پیشینههای گوناگونی دارند: مثلا مادر جوانی که از نخبههای پیونگ یانگ است و پسر نوزادش در یکی از گردهمآییهای سیاسی بدرفتاری میکند؛ قهرمان جنگی که از دخالت حزب در تمام آنچه برایش عزیز است سرخورده شده تا همسر و پدری که نمیتواند اجازه سفر بگیرد و دزدکی وارد قطار میشود تا بتواند مادرش را در بستر مرگ ببیند.
شاید داستان سوم کتاب یعنی داستان زندگی یک توسن تیزپا مفهومیترین و زیباترین داستان کتاب باشد. در این داستان یک درخت نارون وجود دارد که نماد بسیار باارزشی برای قهرمان جنگ، یونگسو است که درخت در حیاط خانه اوست. اما یک روز پلیس نظامی برای کشیدن خط تلفن با مشکل مواجه میشود و لازم میبیند که این درخت را قطع کنند. اما مگر میشود؟ این درخت برای گرامی داشتن یاد و خاطره پیوستن به خود حزب کاشته شده و اگر کسی جرات کند به آن نزدیک شود، سرش را به باد خواهد داد. فقط مشکل اینجاست که این بار خود پلیس نظامی قصد دارد آن را از سر راه بردارد.
از نظر سئول یونگسو، نارون پرچمی بود با شعارهای کار سخت، پلاکاردی که تشویقش میکرد امیدوار بماند و آینده شادی را به یادش میآورد که در انتظار او بود. حتی هنگامی که آتش جنگ زبانه میکشید، هنگامی که با شجاعت ارابهاش را روی پل در حال سوختن راند و محموله مهماتش را به سلامت تحویل داد و پس از آن، در طول دوره دشوار پس از جنگ، هنگامی که در محل ساخت راهآهن هائجوهاسئونگ مشغول کار بود و بیرون چادر زندگی میکرد و شپشها و پشهها به جانش افتاده بودند و او را زندهزنده میخوردند، ساقههای آن نارون مانند پرچمی پیش چشم یونگسو به اهتزاز درمیآمد و ترغیبش میکرد قهرمانیهای شجاعانهاش را، با امید بهرهبرداری فراوان از میوههای طلایی که یک روز آنها را خواهد چید، تکرار کند. پیوند عمیق میان یونگسو و نارونش چنان بود که حتی نام «توسن تیزپا» را بر آن گذشته، نام همان سه اسبی که همیشه ارابهاش را کشیدهاند. (کتاب اتهام – صفحه ۷۸)
حال پلیس نظامی حزب میخواهد این درخت که خود نماد وفاداری یونگسو به حزب است را از میان ببرید. در داستان کشمشهای درونی یونگسو و همه گذشتهای که پیش چشمش ظاهر میشود بسیار خواندنی است. پایان داستان نیز بسیار عمیق و تکاندهنده است.
[ معرفی کتاب: رمان دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی ]
داستانهای کتاب اتهام شاهکار نیستند اما مفاهیم عمیقی را بیان میکنند. درون مایه اصلی این داستانها نقد دوره کیم ایل سونگ هستند و هر داستان به شکل خاص خود مبارزهای است علیه سختیهای زندگی و حاکمیت کره شمالی که گریبانگیر شخصیتهاست. در هر داستان میتوان گوشهای از کره شمالی را کشف کرد و نویسنده به خوبی به قسمتهای تاریک آن اشاره میکند.
در کتاب یک شعر به جای مقدمه از خود نویسنده – بندی – آمده است که آوردن آن در اینجا خالی از لطف نیست:
آن مرد سالخوردهی باختر زمین
با ریشی بسی انبوه، چنین گفت:
کاپیتالیسم دنیای ظلمت است و اهریمن
حال آن که کمونیسم جهانی دیگر است
من، بندی، از این جهان به اصطلاح نورانی
که ناگزیر به تابیدنم در این جهان ظلمانی
در پیشگاه جهانیان اعلام میدارم
که آن روشنایی ظلمت است، ظلمتی تو در تو
چون تب پایان سال که در آن نیست حتی کورسویی
درنهایت پیشنهاد میکنم اگر به نحوه زندگی مردم در کشور کره شمالی علاقه دارید و از خواندن داستانهای زندگینامه خسته شدید و قصد دارید چیز تازهتر و جاندارتری را تجربه کنید کتاب اتهام را بخوانید.
جملاتی از کتاب اتهام
کتابها و ترانهها ادعا میکنند که عشق چنین است و چنان. اما در نظر من، عشق از احساس همدردی جداییناپذیر بود. آن حس اندوه تحملناپذیر به علت ناتوانی در به دوش کشیدن بخشی از آن رنج، آن میل سرکوبناپذیر به ارائه گوشت تن خود به عنوان قربانی، هر کاری که بتواند تا حدی تسکیندهنده باشد. (کتاب اتهام – داستان گزارش ترک وطن – صفحه ۲۷)
کنار همسرم نشستم و دستم را در دستش گذاشتم، همدیگر را در آغوش گرفتیم و من مثل بچهها گریستم. و بعد تصمیمم را گرفتم. از این سرزمین دروغ و فریب، جایی که حتی وفاداری و سختکوشی برای شکوفایی زندگی کافی نیست، جایی که استبداد و تحقیر نفسش را بند آورده، خواهیم گریخت. (کتاب اتهام – داستان گزارش ترک وطن – صفحه ۴۲)
آپارتمانشان جزو آپارتمانهایی بود که پنجرههایش در نمای بلوک دیده میشد و یک پنجرهاش رو به جنوب و پنجره دیگرش به طرف غرب بود. پنجره رو به جنوب به تصویری از کارل مارکس دید داشت که روی دیوار سازمان نیروهای نظامی آویزان بود، در حالی که پنجره رو به غرب تصویری از کیم ایل سونگ را نشان میداد که در نزدیکی بالکن ویژه خانه مطالعه خلق بزرگ آویزان بود. (کتاب اتهام – داستان شهر ارواح – صفحه ۷۲)
اما اونهایی که این اشکهای اجباری رو نشونه وفاداری و همبستگی میبینن چی؟ احمقهای واقعی اونها نیستن؟ قطعا میدونی نمایش هرچی باشه، آخرش پرده میافته. (کتاب اتهام – داستان روی صحنه – صفحه ۱۷۳)
پئونگپیو سراسیمه از پلهها پایین آمد و به طرف درِ اصلی کارخانه رفت، جایی که معبدی زیر نقاشی رنگ روغن کیم ایل سونگ برپا و با این نوشته تزیین شده بود: تا خاموشی خورشید و ماه به پرستش رهبر کبیر ادامه میدهیم. (کتاب اتهام – داستان روی صحنه – صفحه ۱۷۵)
هرچه قلبت بزرگتر باشد، اندوههایت هم بیشتر خواهد بود. (کتاب اتهام – داستان قارچ سرخ – صفحه ۱۸۵)
مشخصات کتاب
- کتاب اتهام
- داستانهایی از کره شمالی
- نویسنده: بندی
- ترجمه: مسعود یوسف حصیرچین
- انتشارات: ققنوس
- تعداد صفحات:۲۳۹
- قیمت چاپ اول: ۲۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب اتهام چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ققنوس: